جدول جو
جدول جو

معنی مشرف الدوله - جستجوی لغت در جدول جو

مشرف الدوله
(مُ شَرْ رَ فُدْ دَ لَ)
برادر کهتر سلطان الدوله ازپادشاهان آل بویه (هشتمین از دیالمۀ عراق). در سال 411 ه. ق. لشکریان در بغداد بر سلطان الدوله شوریدندو او را از امارت عزل کرده، برادر کوچکترش ابوعلی مشرف الدوله را بجای او به امیری برداشتند و سلطان الدوله به اهواز پناهنده شد و چون خواست بغداد را از چنگ برادر بیرون آورد مغلوب شد و مشرف الدوله رسماً در محرم 412 ه. ق. نام او را در دارالخلافه از خطبه انداخته به اسم خود خطبه خواند. عاقبت بین دو برادر، در سال بعد صلح برقرار شد به این ترتیب که فارس و کرمان تحت امر سلطان الدوله باشد و عراق در دست مشرف الدوله. (تاریخ مفصل ایران ص 172). و رجوع به دیالمه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ رَ فُدْ دَ لَ)
ابوعلی حسن بن بهاءالدوله بن عضدالدوله بن رکن الدوله بن بویه. بعد از پدر در بغداد در خدمت خلیفه به نیابت برادر سلطان الدوله راه امارت داشت. ترکان او را بر برادر شورانیدند تا نام او را از خطبه بیفکند و به نام خود خطبه کرد و مدت شش سال و دو ماه امارت داشت و در سال 410 هجری قمری درگذشت. (از تاریخ گزیده چ لیدن ص 431)
ابوالمکارم مسلم. پنجمین از بنی عقیل که در الجزایر حکومت می کردند (جلوس 453- 478 هجری قمری). (از یادداشت مؤلف)
ابوشجاع ارسلان خان ثانی. نهمین از امرای ایلک خانیه به ترکستان از حدود 421- 424 هجری قمری (یادداشت مؤلف)
ابوالفوارس شیرذیل، سومین از دیالمۀ (آل بویه) فارس. وی در عراق نیز حکومت کرده (جلوس 372- 379 هجری قمری). (از یادداشت مؤلف). رجوع به تاریخ گزیده چ لیدن صص 429-430 و مجمل التواریخ والقصص ص 395، 396 و428 و آثار الباقیه ص 133 و مادۀ ابوالفوارس شود
لغت نامه دهخدا